نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





ای.....

تو را دوست می دارم٬نمی دانم چرا٬

 

شاید این طبیعت ساده و بی آلایش من٬

 

حد و مرزی برای دوست داشتن نمی شناسد.

 

ولی سخت در این مکتوب فرو نشسته ام

 

چه کسی مرا دوست می دارد؟

 

ای فرشته نازل شده بر چشمانم٬

ای شقایق زندگی ام٬

ای تنها ستاره آسمان قلبم٬

ای زیباترین زیباییهای محبت٬

ای بهانه شبهایم٬

ای تنها نیاز زنده بودنم٬

ای آغاز روز بودنم٬

ای نیمه ژنهان من٬

و تو ای معشوقه من٬

تو را با تمام وجود٬

                          

دوست دارم و

 

         می پرستم.

 

 

 


 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 22:26 | |







A

 

دیوانه وار دوستت دارم

دیگه هیچ وقت تنهام نزار

چون دق می کنم

        

A

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 12:5 | |







 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:43 | |







دیدی

 

دیدی آخرش منو گذاشتو رفت / از زمین قلبمو بر نداشت و رفتدل شکسته

دیدی آخرش منو دیوونه کرد / واسه رفتن همینو بهونه کرد

دیدی اون وعده هایی که رنگی بود / تمومش فقط واسه قشنگی بود

دیدی اون که دلموبهش دادم / رفت و ازچشمای نازش افتادم

دیدی اونی که میگفت مال منه / دم آخر نیومد سر بزنه

دیدی خط زد اسممو ازدفترش / رفت و اسفند نزدم دور سرش

دیدی اون نخواست برم به بدرقش / دیدی که باختم توی مسابقش

دیدی مهربونیا رو زد کنار / رفت و چشمامو گذاشت تو انتظار

دیدی رفت گذاشت به پای سرنوشت / گفت شاید ببینمت توی بهشت

رفت و نابودم کرد

 



[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:19 | |







هی فلانی

هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است...

مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:4 | |







 

هر چه بر من گذشت حقم بود من از اين بيشتر سزاوارم تو گناهي نداري اي زيبا مرگ بر من كه دوستت دارم

*********************************

آرزو دارم شبي عاشق شوي .آرزو دارم بفهثمي درد را .تلخي برخوردهاي سرد را .مي رسد روزي كه بي من سر كني .مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني ...

 ==============

تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 22:58 | |







A فقط به خاطر تنها عشقم

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 12:56 | |







اگه

 

بـــی خَبــری بـی پـــایـــان تــَـریـن خَبــــری استـــ

 

کـِــه از تــــو مــی رِسـَـد ایــن روزهــــا...

 

 

عشق ِ من لکهء آفتابی ست ، که بر فرشی افتاده باشد …

 

با شست و شو نمیرود …

 

فرش را برداری ، نمیرود …

 

پنجره را ببندی ، نمیرود …

 

پرده را کلفت تر بگیری ، نمیرود …

 

این لکه وقتی میرود ، که خورشیدم رفته باشد !!!…

 

 

 

ديگََـــَر هـَــواى بــرگـردانتـــ را نــَـدارم

 

هـَــرجـا كِـه دلتـــ مى خـــواهــد بُـــرو

 

فـقــط آرزو مـى كــُنــم

 

وَقتــى دُوبــاره هـَواى ِ مـن بــهـ ســـَرت زد

 

آنقــَدر آسمـان ِ دلتـــ بگــيرد كــِه ....

 

!...بــا هـِـزار شبــ گــِـريـه آرام نگـــيرى

 

وَ اَمـا مــَن

 

!!!بــَركــِه نـمى گـــَردم هــــ ـــــــيچ

 

عَطـــر ِ تنـَــــم را هــَـم

 

از کـوچــــه هـای پشـــت سرم جمـــع می کنــم

 

کـهـ لـَــم ندهـــی روی مبــــل های "راحتــــی"

 

با خــاطــــِـــره هایـم قَـــدم بـــزنی!!!

 

 

یک چیزی هست به نام عرصه

 

که شديداً بر من تنگ شده است !

 

 

مـــــــــــــرد است دیگر...

 

گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..

 

مـــــــــــــرد است دیگر..

 

غرورش آسمان و دلش دریاست...

 

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..

 

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..

 

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...

 

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد

 

 

ایـن دَردی کِــه مَــن مـی کِشــم، دَرد ِ بـی *تــو بــودنــ نیستـــ !.!.!

 

تـــاوان بـــا تـــو بـــودن استـــ !!!...

 

 

 

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

 

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

 

حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

 

چه قدر دوســتت دارد !

 

و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

 

 

نیـازمـندی هـا...

 

فـــوری...!!!

 

بـه یـک دلـیل ِ خـوب بـرای ِ زنـدگـی کـردن نیـازمـندم ... !

 

 

دیـشبـــ

 

قصـــه ات را

 

بــــرای کســـی میگفتــمــ ؛

 

بـــاز دوبـــاره

عـــاشقـتـــ شــدمــ...!

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 11:41 | |







*میدونم*

,

همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!...گفتم:می دونم!


گفتن:این یعنی دوستت ندارهااااا!...گفتم: می دونم!


گفتن:خره یه روز میذاره میرها تنها میشی !...گفتم:می دونم!


گفتند:پس چرا ولش نمی کنی؟...


گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 11:36 | |







 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:27 | |







 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:23 | |







داستان

                                                                                 

 سلام دوستان عزیز

برای خواندن یه داستان عاشقانه زیبا ادامه مطلب رو کلیک کنین

مطمئن باشین پشیمون نمیشین

 

                                                                                                       

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط فاطی در 18:35 | |







مي‌نويسم، چون مي‌دانم هيچ گاه نوشته‌هايم را نمي‌خواني، حرف نمي‌زنم، چون مي‌دانم هيچ گاه حرف‌هايم را نمي‌فهمي، نگاهت نمي‌کنم، چون تو اصلا نگاهم را نمي‌بيني، صدايت نمي‌زنم، زيرا اشک‌هاي من براي تو بي‌فايده است، فقط مي‌خندم، چون تو در هر صورت مي‌گويي من ديوانه‌ام

 




[+] نوشته شده توسط فاطی در 14:30 | |







عاشق تنها

ما که رفتيم حالا تو ميموني

و عشق جديد ميدونم چند روز ديگه ميشنوم جدا شديد

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 14:18 | |







طناب دار


[+] نوشته شده توسط فاطی در 21:26 | |







یادم باشه


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:13 | |







وای بر تو فاطی

ای خدا ببین این اشکامو

می خوام بیام اون بالا

می خوام بیام پیشت خیلی باهات حرف دارم

ای خدا...ای خداااااا

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:52 | |







سلام به دوستای گلم

  سلام به دوستای گلم من اومدمممم

وای خداروشکر امتحانامو خوب دادممرسی ازاین که تو این مدت نبودم بهم سر زدین

دوستون دارممممممم

                                                            

 

                                                                                    


[+] نوشته شده توسط فاطی در 16:29 | |







؟!؟

چرا زندگیه من باید اینقدگند باشه

اخه خدا چرا؟؟؟؟؟

دارم دیونه میشم

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:43 | |







.....

ای خدا دارم دیوونه میشم

خسته شدم

بیزار شدم

ازخودم از این دنیا

ازادمای پستونامرد

با قرمز مینویسم چون اخرش با این رنگ از این دنیا میرم

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:37 | |








[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:36 | |







باز من ماندم و خلوتی سرد

خاطراتی ز بگذشته ای دور

یاد عشقی که با حسرت و درد

رفت و خاموش شد در دل گور               

روی ویرانه های امیدم

دست افسونگری شمعی افروخت

مرده ای چشم پر آتشش را

از دل گور بر چشم من دوخت

 ناله کردم که ای وای ، این اوست

در دلم از نگاهش ، هراسی

خنده ای بر لبانش گذر کرد

کای هوسران ، مرا می شناسی

قلبم از فرط اندوه لرزید

وای بر من ، که دیوانه بودم

وای بر من ، که من کشتم او را

وه که با او چه بیگانه بودم

او به من دل سپرد و به جز رنج

کی شد از عشق من حاصل او

با غروری که چشم مرا بست

پا نهادم به روی دل او

 

 

من به او رنج و اندوه دادم

من به خاک سیاهش نشاندم

وای بر من ، خدایا ، خدایا

من به آغوش گورش کشاندم

در سکوت لبم ناله پیچید

شعله ی شمع مستانه لرزید

چشم من از دل تیرگی ها

قطره اشکی در آن چشم ها دید

 

همچو طفلی پشیمان دویدم

تا که در پایش افتم به خواری

تا بگویم که دیوانه بودم

می توانی به من رحمت آری 

دامنم شمع را سرنگون کرد

چشم ها در سیاهی فرو رفت

ناله کردم مرو ، صبر کن ، صبر

لیکن او رفت ، بی گفتگو رفت

وای برمن ، که دیوانه بودم

من به خاک سیاهش نشاندم

وای بر من ، که من کشتم او را

من به آغوش گورش کشاندم


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:41 | |







آتش

آنقدر آرزوهایم را به گور بردم که دیگه جایی برای جسدم نیست

*****************

ساده بودم که تورا ساده تجسم کردم

درد لبخند تو را با گریه تبسم کرد

-------------------------------------------------------------------------

احساس سوختن به تماشا نمی ارزد آتش بگیر تا بدانی چه می کشم

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:38 | |







نامردی

به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم در حق نامردان.

الهی یکی پیدا بشه رودلت پا بزاره

هرچی که با من می کنی یه روز به روزت بیاره


[+] نوشته شده توسط فاطی در 21:57 | |







عاشقونه


امشب توی این دل من قیامتی به پا شده                  شاید که باورت نشه ، دلم حاجت روا شده

میدونی حاجتش چی بود؟دیدن تو روی زمین              فرشته ی خوب خدا، بیا کنار من بشین


واسه يه لحظه هم شده، نگاه بکن تو چشم من         دوستم داری،دوستت دارم،تویی تموم عشق من


دوست دارم خوب میدونی،دوستم داری، نمیدونم                میخوام بیام کنار تو همیشه پیشت بمونم


دلم برات تنگ میشه باز،من گریه میکنم برات                   تموم دنیام رو میدم، فقط برای اون چشات!!


بدون تو نمیتونم دووم بیارم عشق من                       وقتی که تو پیش منی ؛ دنیا میشه بهشت من

 دلم برات تنگ ميشه باز، چشامم باروني ميشه                 خودت اينو خوب ميدوني كه عاشقتم هميشه


((صادقونه باهات ميمونم، بي تو دووم نميارم                   يواشكي بهت ميگم: (( عاشقونه دوســـــت دارم

 

شعری از محمد به عشقش نفیسه


[+] نوشته شده توسط فاطی در 16:12 | |







دردودل کودک با خدا

 

 

 

الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟



خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.



بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...



هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .



صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟



فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟



بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا

باهام حرف بزنه گریه میکنما...



بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛



بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟



نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.



مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...



خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.



کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است ...



بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...



کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت

 

خوش به حاله این کودک ای کاش من جای این بودم


[+] نوشته شده توسط فاطی در 14:7 | |







حرفای خودم باخدای خودم

ای خدا دلم گرفته دوس دارم گریه کنم انقدکه صداش به تموم عالم برسه تا بدونن بدتراز من کسی نیس به خودشون اومیدوار باشن.

 ای خدا دیونه شدم بدم میاد از این 2نیانامرد بدم میاد از ادمای پسته این 2نیا

  ای خدا خودت بگو من یه روز خوش تا الان داشتم خودت قضاوت کن 

ای خداچقد اون همه دردی که دارم پشته خنده های الکیم پنهان کنم.

 وای خدا فقط خودت به دادم برس می خوام بیام پیشت

 ای خداتو این 2نیا از ادماش خیلی دلخورم نمی تونم تحملشون کنم. 

 ای خدا چقدتحمل کنم بسه دیگه منم ادمم هااا

ای خدا چرا من اخه

 چرا؟؟؟چرا؟؟؟چرا؟؟؟

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 13:8 | |







زمان

در عرض یک لحظه می شه یه نفر رو خرد کرد...

در عرض یک ثانیه می شه یه نفر رو دوست داشت...

در عرض یک ساعت می شه عاشق شد...

ولی...

یه عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد.....

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:1 | |







تنها

تو میگفتی زمانی دور یا نزدیک

فریب زندگی مارا.مرا ازتو.تورا ازمن

جدا میسازد ومن باورنمی کردم 

تو میگفتی زمان صد چهره افسرده هم دارد

وجهان تنها گرمای محبت نیست ومن باور نمیکردم

تو میگفتی ومن در گوش تو افسانه می خواندم

وافسوس اکنون هریک جدا از هم راهی در پیش رو داریم

...و من تنها بارها از خویش میپرسم چه خواهی کرد تنها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 22:40 | |







نفس

درهمین حوالی کسانی هستندکه تا دیروز می گفتند:

بدون توحتی نفس هم نمی توانم بکشم

و امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنن


[+] نوشته شده توسط فاطی در 14:25 | |







ایام فاطمیه تسلیت باد

 

سرفصل کتاب آفرینش زهراست

 

روح ادب و کمالو بینش زهراست

 

روزی که گشاید در باغ بهشت

 

مسئول گزینش و پذیرش زهراست

 

ایام فاطمیه تسلیت باد

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 13:19 | |








[+] نوشته شده توسط فاطی در 1:18 | |







نفس

یاد سهراب بخیر... آن سپهری که تا لحظه آخر میگفت باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست...اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست...


[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:55 | |







دل

 برای دیدنت پر می کشد دل 

   به هرباغی غزل سر می کشد دل

صبوعی ازغم و تنهای و درد

   به دور از چشم تو سر می کشد دل

 

 

شعری از=کیوان مساعدی

 

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 18:31 | |







چرا؟؟؟

چرا تو دنیا هرکی عاشقه یه روز یه جا میره؟؟

چرا تو دنیا هیچکی نمی تونه دسته عشقشو بگیره؟؟

چرا همیشه ادما تن میدن به هوس؟؟

چرا...چرا...چرا؟؟؟؟؟؟

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 15:56 | |








[+] نوشته شده توسط فاطی در 15:18 | |







کاش


کاش از اول می فهمیدم تو مال دیگرونی

 

کاش از اول می فهمیدم تو با من نمی مونی

 

کاش از اول می دونستم تو سهم من نمیشی

 

کاش می فهمیدم که تو از عشق من گریزونی

 

کاش...کاش...کاش...

 

از فکر و قلبم تو نمیری که به همین زودی

 

تو اون فرشته ی پاکی که من فکر می کردم نبودی

 

می دونم هر جا که هستی با هر کسی نشستی

 

به راحتی فراموشم می کنی تو به زودی

 

خدا...خدا...خدا...

 

زدم کنار خیابون

 

اشکام رو صورتم روان بودن

 

دل منم گرفته بود مثل دل آسمون

 

گریه می کردم گریه می کرد

 

این همه عاشق بودم تو نفهمیدی

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

من که عاشق بودم تو نفهمیدی 

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

داشبوردو باز کردم

 

عکس تو اونجا بود...

 

عکستو بغل کردم

 

زار میزدم زار...

 

کاش از اول می فهمیدم تو مغروری

 

کاش می دونستم از دنیای من دوری

 

کاش اروم اروم از قلب من می رفتی

 

چه دروغای شیرینی به من می گفتی

 

وای...وای...وای...

 

دلم می سوزه ...

 

دلم میسوزه واسه خودم

 

چون هنوز عاشقتم

 

تو رفتی ...

 

با دیگری خوشی...

 

اما من...

 

وای خدای من...

 

این همه عاشق بودم تو نفهمیدی

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

من که عاشق بودم تو نفهمیدی 

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

با صدای بلند می خوندم...

 

من که عاشق بودم تو نفهمیدی

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

من که عاشق بودم تو نفهمیدی 

 

با تو صادق بودم تو نفهمیدی

 

هیچ وقت نفهمیدی

 

هیچ وقت نفهمیدم

 

تو نفهمیدی چقدر عاشقت بودم

 

و من نفهمیدم چقدر دروغ گویی...

خدایااااااااااااااااااا

 


[+] نوشته شده توسط فاطی در 14:50 | |








[+] نوشته شده توسط فاطی در 23:42 | |







 

خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد

 

که فراموشش کنی.خیلی سخته که سالگرد 
 

آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش

    

جشن بگیری. خیلی سخته که روز تولدت

 

همه بهت تبریک بگن جزاونی که به

 

خاطرش زنده ای.خیلی سخته که غرورت

 

روبه خاطریه نفر بشکنی بعد بفهمی

 

دوست نداره.خیلی سخته همه چیزت روبه

 

خاطریه نفر ازدست بدی اما اون بگه دیگه
               

نمی خوامت

                


[+] نوشته شده توسط فاطی در 22:47 | |








[+] نوشته شده توسط فاطی در 22:45 | |



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد